مباني نظري و پيشينه تحقيق عوامل فرهنگي- اجتماعي و افت تحصيلي

عنوان: مباني نظري و پيشينه تحقيق عوامل فرهنگي- اجتماعي و افت تحصيلي

فرمت فايل: word

تعداد صفحات: 55

پايدارگرايان طالب وفاداري به اصول مطلق هستند آنها مي گويند علي رغم تغييرات شديد واگذار اجتماعي ثبات واقعي تر از تغيير مي باشد و پيروي از ثبات نيز به عنوان يك آرمان امري مطلوب‌تر مي باشد در دنيا يي كه در آن تبعيت از حوادث و عدم اطمينان رو به فزوني است هيچ چيز به قدر غير متغير بودن هدف تربيتي و ثبات در رفتار تربيتي سود مند تر نيست اصول اساسي پايدارگرايي را مي توان در شش فقره بيان كرد.

1- علي رغم محيط هاي متفاوت طبيعت انساني همه جا يكسان است بنابر اين تربيت بايد براي همه كس يكسان باشد كنش بك شهروند يا تبعه ممكن است از جامعه ايي به جامعه ديگر تغيير كند. اما كنش يك انسان به عنوان يك انسان در هر عصر و در هر جامعه يكي است زيرا نتيجۀ ماهيت او به عنوان يك انسان مي باشد هدف نظام تربيتي در هر عصري و در هر جامعه اي يكسان است و آن عبارت است از بهروزي بخشيدن به انسان به عنوان يك انسان چنانچه آدلر مي‌گويد:«انسان حيواني عقلاني است و در سراسر تاريخ از جهت طبيعت ثابت است پس لازم است در هر برنامه تربيتي سالم بي ملاحظۀ فرهنگ يا دوران برخي وجوه اصلي ثابت وجود داشته باشد» معلومات نيز همه جا همان است هر گاه چنين نبود علماء هرگز نمي توانستند درباره هيچ چيز توافق كنند عقيده البته متفاوت مي باشد و انسانها ممكن است از اين حيث مخالف هم باشند اما وقتي توافق مي كنند عقيده مبدل به معلومات مي شود، درست است كه كسب معلومات آسان نيست و برخي دانش آموزان مستعد مقاوم در برابر آن هستند باز درست است كه يادگيري برخي كودكان بيش از ديگران طول مي كشد اما اين امر فقط بدان معنا است كه بايد با اين قبيل كودكان وقت بيشتري صرف كنيم پايدارگرا ميپرسد آيا در موقعي كه كودكان را بر مبناي سن و نه درجه رشد فكري ارتقاء مي دهيم مفهوم كاذبي از مساوات را تبليغ نمي كنيم؟ به نظر نمي رسد كه اين كودكان بتوانند پس از اطلاع بر اينكه آنها هم با گذراندن همان آزمونها كه به ديگر كودكان هم سن داده شده بود به كسب ارتقاء نائل شده اند صاحب عزت نفس بيشتري شوند؟

2- چون تعقل عالي ترين صفت انساني است پس بايد از آن در هدايت طبيعت غريزي خويش طبق اهدافي كه عالمان برگزيده اند استفاده كرد.انسانها آزاد هستند اما پرورش خرد و بازداشت اميال خود را بايد فراگيرند وقتي كودكي از يادگيري بازمي ماند نبايد فوراً معلمان سرزنش را متوجه محيط نگون بخت يا جريان امور بد اقبال از حيث روحي، سازند بلكه كار معلم اين است كه بطريق نگرش اساساً فكري در قبال مسالۀ يادگيري كه در حق همه شاگردان يكسان خواهد بود بر اين موانع فائق آيد . همچنين نبايد اجازه داد تا كودك تعيين كنندۀ تجربه تربيتي خويش باشد زيرا آنچه او مي خواهد احتمال دارد آن چيزي نباشد كه او بايد داشته باشد.

3- وظيفه آموزش و پرورش اينست كه مبين معرفت بر حقيقت ابدي باشد. از نظر هومنز معناي آموزش و پرورش تعليم است تعليم دلالت بر معرفت دارد و معرفت حقيقت است و حقيقت در همه جا يكسان است بنابراين آموزش و پرورش بايد در همه جا يكسان باشد آموزش و پرورش بايد در پي سازگاري فرد نه با دنياي كنوني به صورت كنوني بلكه با آنچه كه راستين است باشد سازگاري با حقيقت، غايت يادگيري است.

4- آموزش و پرورش تقليدي از زندگي نيست بلكه آماده شدن براي آن است. آموزشگاه هرگز نمي تواند به صورت يك موقعيت زندگي واقعي باشد. نبايد هم چنين باشد . وجود آموزشگاه عبارتست از ترتيبي تصنعي براي كودك تا بدان واسطه با زيباترين دستاوردهاي ميراث فرهنگي خود آشنايي پيدا كند وظيفه او عبارتست از توجه به ارزشهاي ميراث خود و همچنين در صورت امكان افزودن به دستاوردهاي آن از طريق كوششهاي خويشتن.

5- بايد برخي دروس پايه اي را به شاگرد آموخت تا به امور دائمي جهان آشنا گردد. او بايد به تحصيل زبانها، تاريخ، رياضيات، دانش طبيعي و فلسفه و هنرهاي زيبا بپردازد. به گفته آدلر؛ تربيت عبارتست از: ايجاد انضباط در نيروهاي عقلاني و پروراندن فكر او. انضباط از طريق هنرهاي آزاد، هنرهاي خواندن و گوش دادن نوشتن و صحبت كردن و باالضروره انديشيدن انجام مي گيرد زيرا انسان همان قدر كه حيوان عقلاني است حيواني اجتماعي نيز مي باشد و زندگي فكري او در جامعه انجام مي‌گيرد كه فقط از طريق ارتباط انسانها صورت وجود پيدا مي كند.

6- شاگردان بايد آثار بزرگ ادبيات،فلسفه،تاريخ و علم را كه در آنها انسانها طي اعصار بزرگترين آرمانها و دستاوردهاي خود را آشكار ساخته اند مطالعه كنند.پايدارگرايي به دليل ريشه هاي ارسطويي و واقعگرايانه اش با طبيعت گرايي عملگرايي و اگزيستانياليسم تفاوت دارد پايدارگرايان بر خلاف روسو و ديگر طبيعت گرايان براي پرورش عقلانيت انسان به كمك آثار بزرگ هنري، ادبي و علمي الويت قائلند، اتكاي پايدارگرايان بر آثار بزرگ تمدن غربي به عنوان مبناي درسي با تأكيدي كه طبيعت گرايان بر غرايز، احساسات و تجربه مستقيم مي نهند متفاوت است شهرت كنوني پايدارگرايي بر تأكيد آن بر حقايق و ارزشهاي جهانشمول و رد نسبيت استوار است(جرالد.ال گونگ. مكاتب فلسفي و آراء تربيتي. ترجمه محمد جعفر پاك سرشت 1378 صفحه 40).

فهرست مطالب

تاريخچه آموزش و جايگاه آموزش در ايران باستان

جايگاه آموزش در ايران دوره اسلامي:

تأسيس دارالفنون

تأسيس مدارس عالي

تاسيس دانشگاه

انقلاب اسلامي وآموزش عالي

دانشگاه پيام نور

دانشگاه آزاد اسلامي

آموزش عالي تعاريف وكاركردها

كاركرد آموزش عالي وارتقاء ظرفيتهاي مردم ونيروهاي اجتماعي

آموزش عالي وجامعه پذيري سياسي

آموزش عالي ومشاركت سياسي

آموزش عالي وعقلانيت جمعي

آموزش عالي وتحرك اجتماعي

آموزش عالي وپشتيباني ديوانسالاري دولتي

آموزش عالي و تقويت فن سالاري(تكنوكراسي ):

آموزش عالي وگسترش فرهنگ

آموزش عالي وكارآفريني

نظريه هاي فلسفي (نظريه هاي تربيتي معاصر)

پايدارگرايي

پيشرفت گرايي

ويليام كيلپتريك و روش پروژه

ديدگاه شهيد مطهري درتعليم وتربيت

چند ويژگي تربيت عقلاني انسان

نظريه هاي روانشناسي اجتماعي

آرمانها و عزت نفس

انگيزه پيشرفت

نظريه اتكينسون در خصوص انگيزه پيشرفت

نظريه مك كله لند در خصوص انگيزه پيشرفت

موفقيت دانش آموز و انتظارات معلمان

نظريه پيشگويي خود تحقق بخش

تاثير محيط خانواده بر موفقيت تحصيلي

اشتغال مادر و تاثير آن بر موقعيت فرزندان

نظريه هاي روانشناسي پرورشي

انواع انگيزه ها: نيازها - علاقه – مشوق- ارزش‌ها – نگرش‌ها

انگيزه پيشرفت

انگيزه و مشوق

انگيزه و پيشرفت تحصيلي

نظريه تاثير موفقيت و شكست تحصيلي بر انگيزه و يادگيري

نظريه يادگيري معني دار

هرم ساخت شناختي

معني دار بودن يادگيري

شمول كننده ها

انواع مشمول كننده

انگيزه و يادگيري معني دار

نظريه هاي زيست شناختي (تكاملي)

نظريه هاي جامعه شناسي

نظريه هاي باز توليد

نظريه باز توليد اجتماعي

نظريــه تطابـق

نظريه باز توليد فرهنگي

با سيل برنشتاين

پي يربورديو- باز توليد فرهنگي

سرمايه فرهنگي

ساز و كار عمل سرمايه فرهنگي

سرمايه اجتماعي

سرمايه اجتماعي منبعي براي كنش عقلاني

تكاليف ،انتظارات،و قابليت اعتماد ساختارها

هنجارهاي موثر

ساختار اجتماعي

نقش سرمايه اجتماع در ايجاد سرمايه انساني

فهرست منابع